این جمعه هم اومد و رفت؛ مثل بقیه ی جمعه ها؛ اما خورشید روی شما طلوع نکرد. آقا جون اگه شیعه دلخواه شما نیستم ولی دوستتون دارم.به شما عشق می ورزم؛ فقط به شما؛ به هر چی بوی شما رو می ده؛ به هر کی با شما همدمه ...
دوست دارم نگات کنم یه بار تو دنیا آقا جون
چی میشه جمالتو کنم تماشا آقا جون
مگه چیزی کم میشه یه رو سیاه نگات کنه
با یه جرعه کم نمیشه آب دریا آقا جون
به جون حسینی که هر دوتامون دوسش داریم
واسه دیدنت نمیشناسم سر از پا آقا جون
به خوبا سر میزنی مگه بدا دل ندارن
یه سرم به من بزن ای خوب خوبا آقا جون
دلمو گره بزن به تار زلف خوشگلت
تا بشه از کار ما گره ها باز آقا جون
غرق منّتم کن و یه دستی رو سرم بکش
تا منم در بیارم سری تو سرها آقا جون
می دونم تو عاشقی با تو زیاد کم میارم
اما تو مدد کن تا بشه عاشقیم امضا آقا جون
اگر پیغام گیر دارید به دردتان می خورد : اشعاری از شاعران بزرگ ایران زمین!!! برای Answering Machine
رفته ام بیرون من از کاشانه خود غم مخور تا مگر بینم رخ جانانه خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام آن زمان کو باز گردد خانه خود غم مخور
از سعدی شیرازی:
از آوای دل انگیز تو مستم نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم داد پاسخ فلک گر فرصتی دادی به دستم
اختراع مگس مزاحم جوانان!!!
یک مخترع انگلیسی دستگاهی اختراع کرده که با ایجاد سر و صداهایی مانع گعده گیری جوانان می شود. کارشناسان معتقدند که این دستگاه، سازنده آن را میلیونر خواهد کرد.
این مخترع انگلیسی که پیش از این مشاور امنیتی بود مدعی است که این دستگاه صداهایی ناهنجار و اعصاب خرد کن ایجاد می کند؛ اما این صداها را فقط افراد زیر بیست سال می شنوند و تقریباً هیچ فرد بالای سی سالی نمی تواند این صداها را بشنود!
از این دستگاه برای فراری دادن جوانان از محل هایی استفاده خواهد شد که علی رغم رضایت صاحبان آن ها پاتوق جوانان انگلیسی شده است.
کارشناسان پس از آزمایش های اولیه این اختراع ضد جوان – که موفقیت آمیز نیز بوده – ابراز امیدواری کرده اند که احتمالاً بسیاری از فروشگاه ها خواهان چنین ابزاری جوان فراری ده هستند.
گفتنی است که در مرحله آزمایش این دستگاه در یک فروشگاه، جوانانی که از نصب این دستگاه بی خبر بودند پس از شنیدن صداهای ناهنجار ابتدا با انگشت های فرو کرده در گوش خود قصد تذکر به صاحب آن را داشتند اما وقتی احساس کردند که کسی غیر از آن ها این صداها را نمی شنود به تعبیر صاحب مغازه ، زدند به چاک!